آدمها ناگهان از خودشان فاصله میگیرند. یک روز قطعهای از وجودِ آنها برای همیشه از کالبدِ خستهشان جدا میشود. یک روز ناباورانه پی میبرند که احساس شان، جایی فرسنگها دور از خانه، چون سایهای هزار ساله، دیوانه وار، کوچههای غربت را پرسه میزند. یک روز نیاز به خداحافظی چنان اشتیاق به بودن و ماندن را به انجماد میکشاند، که حتی قلبِ به گور خفتگانِ خاموش، از وهمِ این فراموشی عظیم، در تاریکیِ سرد خود مى گريد. آدمها ناگهان از خودشان فاصله میگیرند.
زمين تنگ است و آسمان دلتنگ
روز ,یک ,آدمها ,خودشان ,ناگهان ,فاصله ,یک روز ,آدمها ناگهان ,فاصله میگیرند ,خودشان فاصله ,ناگهان از ,خودشان فاصله میگیرند
درباره این سایت